آسیب شناسی محتوای تبلیغ و منبر
کدام راهبرد تبلیغی؟
🔹یکی از راهبردهای تبلیغی درباره «دفاع از مکتب امامان معصوم (ع)» پرداختن به اختلاف دیدگاه های شیعه و سنی است. این راهبرد از طرف بزرگان زیادی مورد نقد قرار گرفته است. بزرگانی مانند آیت الله بروجردی (ره)، معتقدند اولویت در دفاع از مکتب ائمه (ع) و ترویج آن، توجه به «مرجعیت علمی ائمه (ع)» است. تجربه تبلیغی مبلغان موفق نیز، این دیدگاه را ثابت کرده است.
🔹نقل قول شهید مطهری (ره) از آیت الله بروجردی (ره)
«یادم هست که مرحوم آیت اللَّه بروجردى همیشه این مطلب را گوشزد مى کردند که:
دو مطلب است، این دو مطلب را از یکدیگر تفکیک بکنید، آنوقت اختلافات ما با سنیها حل مىشود و به نفع ما هم حل مىشود: یکى مسئله خلافت و زعامت، و دیگر مسئله امامت. در مورد خلافت و زعامت، ما مىگوییم بعد از پیغمبر آن کسى که مىبایست زمامدار مىشد، حضرت امیر علیه السلام است. آنها مىگویند نه، ابا بکر است. این یک اختلاف.
مسئله دیگر مسئله امامت است؛ یعنى ما تنها روى شأن زمامدارى و حکومت پیغمبر بحث نمىکنیم، پیغمبر شأن دیگرى هم داشت و آن اینکه پیغمبر بود و مبیّن احکام. ما این حساب را باید بکنیم که بعد از پیغمبر مرجع احکام کیست؟ یعنى قول چه کسى براى ما حجت است؟ بعد ایشان مىگفتند که در بعضى از روایات، نص در این است که پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: على علیه السلام بعد از من خلیفه و زمامدار است. بعضى دیگر مطلب دیگرى را علاوه مىکنند، مىگویند رسول اکرم فرمود: على بعد از من مرجع احکام است.
ما به سنیها مىگوییم که ما یک بحثى با شما داریم راجع به زمامدارى بعد از پیغمبر، ولى این موضوع گذشته است. نه حضرت على وجود دارد که زمامدار باشد و نه ابو بکر. پرونده این موضوع را مىبندیم و راکد مىگذاریم. ولى یک مسئله دیگر هست و آن اینکه قول چه کسى بعد از پیغمبر حجت است؟ حدیث «انّى تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَیْنِ: کِتابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتى» مقام مرجعیت علمى عترت را بیان مىکند و آن امروز هم به درد ما مىخورد، یعنى الآن ما باید در یاد گرفتن احکام ببینیم عترت چه گفته است. آیا پیغمبر گفته است که همانطور که قول من حجت است، بعد از من قول عترت من هم حجت است یا نه؟
بله، گفت. ما روى خلافت و زمامدارى با شما بحث نمىکنیم اما این مسئله روز را باید عمل کنیم. ما چرا خودمان را سر موضوع زمامدارى خسته کنیم؟ البته ما عقیده خودمان را حفظ مىکنیم که بعد از پیغمبر على باید زمامدار مىشد و اگر على زمامدار مىشد این وضعى که دنیاى اسلام پیدا کرده، پیدا نمىشد. اما این فقط یک بحث نظرى است راجع به گذشته.»
(مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج21، ص: 125) (اسلام و نیازهاى زمان1 و 2)