تأملی در بُعد فراموش شده مسئله تکفیر
یکی از روحیه های بسیار خطرناک، روحیه تحریم و تکفیر است. تحریم علم، تحریم اقتصاد، تحریم اشخاص، تحریم فکر و... . به دنبال این تحریم ها نیز هر کسی که تابع آن موضوع تحریم شده باشد چه به نحو تأسیس کننده آن چه به نحو ترویج دهنده آن، تکفیر می شود.
مثلا اگر علمی را تحریم نموده اند، هر کسی که آن علم را تأسیس کرده باشد یا هرکسی را که به دنبال آن علم باشد را نیز تکفیر می کنند.
این روحیه متأسفانه در بسیاری از انسانها دیده می شود. کافر و مسلمان، شیعه و سنی، عامی و عالم، بزرگ و کوچک و... . بارها در تاریخ دیده ایم و شنیده ایم که عده ای عده دیگری را تکفیر می کنند. پس موضوع این نوشته تنها درباره وهابیت تکفیری نیست بلکه نقدی است بر اصل روحیه تکفیری در انسانها، فارغ از مسلمان و غیر مسلمان، شیعه و سنی، عالم و عامی و...
در این نوشته می خواهیم به این بعد بپردازیم که زمینه روحیه تکفیری به عنوان یک خطر جدی در تمام انسانها وجود دارد. لذا باید مراقب این باشیم تا در زندگی خود به این خطر مبتلا نشویم. خلاصه اینکه «اگر در زندگی سیاسی، علمی، فرهنگی، دینی و... با کسی یا چیزی مخالف بودیم آن شخص یا آن چیز را تحریم نکنیم. و مدعیان آنها را تکفیر ننماییم. بلکه با منطق و استدلال آنها را نقد کنیم نه با تکفیر و دعوا». اگر این عیب را از خود دور نکنیم به خطری مانند خطر «جریان» های تکفیری تبدیل می شویم.
اهمیت بحث درباره این مسئله به قدری است که رهبر معظم انقلاب می فرمایند:
«جریان تکفیرىِ خبیث که امروز در دنیاى اسلام به برکت برخى از منابع مادى، متأسفانه پول و امکانات هم در اختیار دارند، یکى از مصائب اسلام است.» ۱۳۹۲/۰۲/۱۶
انواع تکفیر:
متأسفانه این روحیه خطرناک در بسیاری از زمینه ها به وقع پیوسته است از جمله اینکه:
علمایی علمی را تحریم می کنند و مؤسسان و مروجان آن را تکفیر می کنند.
کفاری اقتصادی را تحریم می کنند و رهبران آن اقتصاد را تکفیر می کنند.
مسلمانانی مذهبی را تحریم می کنند و طرفداران آن را تکفیر می کنند.
کسانی، هنری یا فیلمی را تحریم می کنند و طرفداران آنها را تکفیر.
شیعیانی فکری را تحریم می کنند و طرفداران آن را تکفیر می کنند.
مدعیان عاشق نمایی، فتوای مرجع تقلیدی را تحریم می کنند و او را تکفیر و...
که مثالها و نمونه های تمام اینها را زندگی خود دیده ایم.
ناگفته نماند زشتی روحیه تکفیر و تحریم زمانی است که شرع مقدس اسلام (که بر مبنای قرآن، سنت، عقل است) آن موضوع را تحریم یا تکفیر نکرده باشد. بلکه تأیید هم کرده اما عده ای به علت همان ریشه هایی که گفتیم به دنبال تکفیر هستند.
ریشه روحیه تکفیر:
ریشه تکفیر می تواند «غرور شخصی افراد، جهل و نادانی آنها، بازیچه استعمار واقع شدن، بد فهمی دین و...» باشد. کما اینکه این ریشه ها را نه تنها در جریانهای مبارز بلکه حتی در علمای تکفیری شیعه و سنی چه در گذشته چه حال، می بینیم.
کما اینکه مشکل گروههای تکفیری کنونی چند نکته است؛ یکی خشکمغزی آنها که بسیار شبیه خوارج هستند. دوم ناآگاهی آنها از اسلام است؛ سوم ادعاهای فراوان آنها است که مدعیاند مجتهد مطلق هستند و از همهی انسانهایی که امروزه در جهان اسلام فتوا میدهند، بهتر میفهمند. بدتر از همه اینکه هم مفتی هستند و هم مجری.
اما مهمترین دلیل به وجود آمدن این روحیه خطرناک «جهل» است. مسئله ای که ریشه تمام مصیبتها و گمراهی های انسان است. امیرالمؤمنین (ع) چه زیبا روحیه تکفیر را ریشه یابی نموده اند. آنجا که می فرمایند: «الناس أعداء ما جهلوا» نهج، حکمت 172 مردم دشمن آن چیزى هستند که نمى دانند.
رهبر انقلاب می فرمایند:
«آن کسانى که بدون فهم، فهم حقیقت، بدون تقوا، جمعیت عظیمى از مسلمانان را از دین خارج مىدانند، خارج مىکنند، تکفیر مىکنند این گروههاى تکفیرىِ نادان - حقیقتاً مناسبترین صفت براى اینها نادانى است، اگرچه در آنها خباثت هم هست، اما جهالت مهمترین خصوصیت اینهاست - اینها را بایستى ما تا آنجایى که مىتوانیم، ارشاد کنیم» ۱۳۹۱/۱۱/۰۹
به خاطر همین یکی از مهمترین اشکالات تکفیری ها که باعث ایجاد این روحیه می شود، نداشتن فکر درست اسلامی و عجز از ارائه درست و منطقی فکر اسلامی است. به همین دلیل ساده ترین راه را یعنی «تکفیر و تفسیق دیگران» می دانند. رهبر معظم انقلاب در یک جمله منطقی اینچنین روحیه تکقیری را (در تمام زمینه ها) به نقد می کشند:
«آنقدر سخن نو، حرفِ فکربرانگیز و حواسجذبکن در دنیا وجود دارد که با رادیوها و کتابها و ترجمهها به اینجا مىآید؛ نمىشود که من و شما هر یک خطى که در جایى نوشته شد یا گفته شد، فوراً عزا بگیریم و جنجال راه بیندازیم که فلان کس فلان چیز را ترجمه کرده یا فلان چیز را گفته است؛ گفته باشد؛ فکر است، مىگویند. شما خیال مىکنید روزى که شبههى ابنکمونه را رفع مىکردند، به صرف اینکه کسى شبههى ابنکمونه را در کتابهایش بنویسد، او را تکفیر مىکردند؟ مگر مىشود مردم را بیخودى تکفیر کرد؟ مگر مىشود هرکس حرف جدیدى زد، ما بگوییم شما مخالفید، شما ضدید؛ این مطلب را نگویید؟ با نگفتن که مشکل ما حل نمىشود. قرآن کریم با این عظمت، افکار الحادیها و مادّیها را در خودش نقل مىکند.» ۱۳۷۰/۱۲/۰۵
در نگاه بعد، رهبر انقلاب به تمام مسلمانان خطاب می کنند که این همان روحیه ای است که در نهایت به یک نقطه مشترک با دشمن می رسد و دست به همان کاری می زند که دشمن می خواهد:
«آن فکرى که بتواند پاسخگوئى اسلام را به این نیازها بفهمد، باید آن را پیدا کرد. بعضىها این فکر را ندارند؛ فقط بلدند این را تکفیر کنند، آن را تفسیق کنند، اسم خودشان را هم مسلمان بگذارند. در نهایت هم یک وقتهائى انسان مىبیند که در یک مواردى سرشان با سر مزدوران دشمن در یک آخور است!» ۱۳۹۱/۰۹/۲۱
سرچشمه تکفیر:
اگر نیم نگاهی به تکفیری ها (در تمام زمینه های علمی، فرهنگی، سیاسی و...) داشته باشیم می فهمیم که پشتوانه این روحیه یک عالم بد فهم، کج فهم، عالم نما، مغرور، فریب خورده دشمن و... است که باعث ایجاد این روحیه در دیگران شده است. لذا رهبر حکیم انقلاب به طلاب و حوزه های علمیه تأکید می کنند که مراقب ایجاد این روحیه در حوزه باشند:
«وقتى کسى بر جامعهى ما گستاخى کرد و یک شبهه را به صداى بلند گفت، به جاى اینکه ناگهان از ده نفر صدایى بلند شود و بدون عصبانیت و خشم، جواب شبهه را بدهند، عصبانى مىشویم و دعوا و جنجال مىکنیم؛ در حالى که اگر دست ما پُر بود، چرا دعوا کنیم؟... حیف نیست که حوزهى اسلام و این دینِ منطقى و مستدل را متّهم کنند که استدلالى نیست و شما اهل دعوا هستید!؟یک دروغ هم رویش بگذارند و بگویند شما اهل تکفیرید! ما چه کسى را تکفیر کردیم؟ چقدر کافر هستند که ما تکفیرشان هم نکردیم؟ امروز، حوزه کسى را تکفیر نمىکند.» ۱۳۷۴/۰۹/۱۳
در جایی دیگر می فرمایند:
«امروز کسانى هستند که سلاحشان تکفیر است؛ ابائى هم ندارند که بگویند ما تکفیرى هستیم؛ اینها سماند. خب، این سم را باید از محیط اسلامى خارج کرد. یکى او را تکفیر کند، یکى او را تفسیق کند؛ این در سخنرانى و در منبر یک حرفى بزند که تعریض به او باشد، او یک چیزى بگوید که تعریض به این باشد؛ این همین چیزى میشود که دشمن میخواهد.» ۱۳۹۰/۰۷/۲۰
هدف از تکفیر:
این روحیه و رفتار بزرگترین خطر برای تمام انسانها به ویژه مسلمانان و شیعیان است. یکی از نتایج طبیعی تکفیر و تحریم، گسست و مرزبندی شدید بین تکفیر کننده و تکفیر شونده است. به گونه ای که به قتل و غارت نیز منجر می شود.
لذا هدف دشمن از ایجاد و تقویت روحیه همان است که رهبر انقلاب فرمودند:
«یک عده، یک عدهى دیگر را تکفیر کنند، لعن کنند، خود را از آنها برى بدانند. این چیزى است که امروز استعمار میخواهد؛ براى اینکه ما با هم نباشیم.» ۱۳۹۲/۰۳/۱۸
یک نکته پایانی:
از آنجا که روحیه تکفیری با روحیه مبارزه و خشونت همراه است، بیشترین کسانی که در معرض این خطر قرار دارند جوانان می باشند. آن هم جوانان کم سوادی که فقط تابع چند روایت و گفتاری هستند که به خورد آنها داده اند. لذا باید برای این مسئله چاره جدی اندیشید.
... تکفیری ها به هیچ قانونی ملتزم نیستند و برای رسیدن به اهدافشان همهی شرعیات و عرفیات و اخلاقیات را کنار میگذارند... آنها معمولا انسانهای تندمزاجی هستند که فقط خود را مجتهد میدانند و میگویند ما برای اینکه به هدف خود برسیم، هر کاری میکنیم؛ خواه خلاف شرع باشد یا خلاف عرف یا خلاف اخلاق.
نتیجه اینکه روحیه تکفیر، خطری است که در کمین همه انسانهاست لذا باید مراقب باشیم تا به این عیب دچار نشویم. سعی کنیم غیر آنچه در فقه ما کافر شمرده شده است، به دیگران نسبت کفر ندهیم. اگر با مذهبی مانند اهل سنت مخالفیم آنان تکفیر نکنیم، اگر با فتوای فقهی برخی فقها مانند حرمت قمه زنی و... مخالفیم، نسبت کفر به آنان ندهیم، اگر با علمی مانند فلسفه و عرفان و... مخالفیم، عالمان آن علم را کافر ندانیم، اگر با فیلم و هنری مخالفیم آن فیلم را تحریم و عواملش را تکفیر نکنیم، اگر با نظر سیاسی کسی مخالفیم او را تکفیر نکنیم و... . بلکه در تمام این موارد بعد از آگاهی به آنچه با آن مخالفیم، با استدلال و عقل و منطق به نقد آن برخیزیم نه با تکفیر!