پسر جوان پدر پیرش را کول کرد و به راه افتاد. همینطور راهش را ادامه میداد، پدرش از پسر جوان خود پرسید: پسرم کجا داریم میرویم؟ پسر که خیلی عصبانی بود، گفت: ساکت حرف نباشد.
- ۰ نظر
- ۰۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۰:۰۸
پسر جوان پدر پیرش را کول کرد و به راه افتاد. همینطور راهش را ادامه میداد، پدرش از پسر جوان خود پرسید: پسرم کجا داریم میرویم؟ پسر که خیلی عصبانی بود، گفت: ساکت حرف نباشد.